کد مطلب:152410 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:178
تشریف فرمایی امام حسین برای دیدار ما در قبرکن، در تخت فولاد اصفهان
حضرت حجة الاسلام والمسلمین، حاج آقا حسین نظام الدینی اصفهانی قدس سره نوشته اند: روزی در منزل حاج عبدالغفور - یكی از حاجی های موجه اصفهانی و ملازم
آیة الله حاج سید محمد تقی فقیه احمد آبادی صاحب كتاب شریف مكیال المكارم فی فوائد الدعاء للقائم علیه السلام - بودم.
یكی از رفقای ایشان به نام «حاج سید یحیی پنبه كار» می گفت: برادرم را كه مدتی قبل فوت كرده بود، در خواب دیدم. او وضع و لباس خوبی داشت كه موجب تعجب و شگفتی بود. به او گفتم: داداش، در آن دنیا، كلاه چه كسی را برداشتی؟ گفت: من كلاه كسی را برنداشته ام؟!
من گفتم: من تو را می شناسم! این لباس و این موقعیت از آن تو نیست. برادرم گفت: آری، دیشب، شب اول قبر «مادر قبركن» بود، حضرت سیدالشهداء اباعبدالله الحسین علیه السلام به دیدن آن زن تشریف آوردند و فرمودند: «به كسانی كه اطراف قبر بودند خلعت ببخشند!» من هم از آن عنایات بهره مند شدم و به این جهت، از دیشب وضع و حال ما خوب شد و این لباس فاخر را پوشیده ام.
از خواب بیدار شدم، نزدیك اذان صبح بود، كارهای خود را انجام دادم و حركت كردم و به سوی تخت فولاد (قبرستان تاریخی و با عظمت اصفهان) آمدم و برای تحقیق این مطلب، سر قبر برادرم رفتم بعضی قرآن خوانها در كنار قبر قرآن می خواندند. از آنها درباره ی قبرهای تازه پرسش كردم و آنها قبر «مادر قبركن» را معرفی كردند. گفتم: كی دفن شده است؟ گفتند: دیشب شب اول قبر او بوده است! متوجه شدم تاریخ دفن او، با گفته ی برادرم در عالم خواب مطابق است.
سرانجام نزد آقای قبركن، در تكیه ی مرحوم آیة الله میرز ابوالمعالی (استاد مرحوم آیة الله العظمی بروجردی و صاحب كرامات عجیبه)، كه محاذی قبر آن زن بود، رفتم. ابتدا از او احوالپرسی نمودم و درباره ی فوت مادرش، سئوال كردم. او گفت: دیشب شب اول قبر او بود!
گفتم: ایشان روضه خوانی می كرد؟ روضه خوان بود؟ كربلا مشرف شده بود؟ گفت: خیر. سپس سئوال كرد: این پرسشها برای چیست؟ آنگاه خواب خود را گفتم. گفت: مادرم هر روز زیارت عاشورا می خواند. [1] .
آیة الله حاج سید محمد تقی فقیه احمد آبادی صاحب كتاب شریف مكیال المكارم فی فوائد الدعاء للقائم علیه السلام - بودم.
یكی از رفقای ایشان به نام «حاج سید یحیی پنبه كار» می گفت: برادرم را كه مدتی قبل فوت كرده بود، در خواب دیدم. او وضع و لباس خوبی داشت كه موجب تعجب و شگفتی بود. به او گفتم: داداش، در آن دنیا، كلاه چه كسی را برداشتی؟ گفت: من كلاه كسی را برنداشته ام؟!
من گفتم: من تو را می شناسم! این لباس و این موقعیت از آن تو نیست. برادرم گفت: آری، دیشب، شب اول قبر «مادر قبركن» بود، حضرت سیدالشهداء اباعبدالله الحسین علیه السلام به دیدن آن زن تشریف آوردند و فرمودند: «به كسانی كه اطراف قبر بودند خلعت ببخشند!» من هم از آن عنایات بهره مند شدم و به این جهت، از دیشب وضع و حال ما خوب شد و این لباس فاخر را پوشیده ام.
از خواب بیدار شدم، نزدیك اذان صبح بود، كارهای خود را انجام دادم و حركت كردم و به سوی تخت فولاد (قبرستان تاریخی و با عظمت اصفهان) آمدم و برای تحقیق این مطلب، سر قبر برادرم رفتم بعضی قرآن خوانها در كنار قبر قرآن می خواندند. از آنها درباره ی قبرهای تازه پرسش كردم و آنها قبر «مادر قبركن» را معرفی كردند. گفتم: كی دفن شده است؟ گفتند: دیشب شب اول قبر او بوده است! متوجه شدم تاریخ دفن او، با گفته ی برادرم در عالم خواب مطابق است.
سرانجام نزد آقای قبركن، در تكیه ی مرحوم آیة الله میرز ابوالمعالی (استاد مرحوم آیة الله العظمی بروجردی و صاحب كرامات عجیبه)، كه محاذی قبر آن زن بود، رفتم. ابتدا از او احوالپرسی نمودم و درباره ی فوت مادرش، سئوال كردم. او گفت: دیشب شب اول قبر او بود!
گفتم: ایشان روضه خوانی می كرد؟ روضه خوان بود؟ كربلا مشرف شده بود؟ گفت: خیر. سپس سئوال كرد: این پرسشها برای چیست؟ آنگاه خواب خود را گفتم. گفت: مادرم هر روز زیارت عاشورا می خواند. [1] .
[1] كرامات الحسينيه ج 2، ص 229 به نقل از آثار شگفت ص 60.